چکیده:
این نوشتار به نقش و جایگاه «فرهنگ قرآن» در تدوین پایان نامه ها می پردازد، نویسنده نخست از ضرورت تدوین «فرهنگ قرآن» و ضوابط رعایت شده در آن سخن می گوید، سپس چالش های فراروی تدوین پایان نامه ها را مطرح می کند که عبارتند از: یافتن موضوع مناسب، دستیابی به مرجع مطمئن، طراحی دقیق، راهیابی به مفاهیم مربوط به موضوع، فقدان تولید علم، دسترسی دشوار و ناقص به اطلاعات، بی خبری از واژه های مشابه، فقدان منابع جامع.
آنگاه از کارکرد «فرهنگ قرآن» در از بین بردن چالش های یاد شده و آسان کردن تحقیق و تدوین پایان نامه ها سخن می گوید و در این زمینه از مثالها و نمونه هائی یاد می کند.
كليد واژهها: فرهنگ قرآن، پایان نامه، موضوع، مرجع، طراحی موضوع، اطلاعات
مقتضاى جامعيت و مرجعيت قرآن كريم « تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ» (نحل/89) (در روايات رك:كليني،1/113 و 123) پاسخگويى آن به نيازهاى بشرى در هر زمانى است.گاه، راههاى جديدى براى حل معضلات دائمى بشر كشف مىشود و طرحهاى عملىترى پيشنهاد مىگردد، زمانى موضوعات جديدى پيش مىآيد و گاهى نيز به تناسب پيشرفت بشر و تغيير شرايط اجتماعى و علمى، نيازهاى جديدى بروز مىكند. كتاب دين خاتم، ظرفيت روشنگرى(رك: نحل/44 و 89) و نورگسترى(رك: مائده/15) در تمام شرايط فوق را دارد و وظيفه تبيين و تفسير آيات در چنين گستره وسيعى بر عهده رسول اكرم(ص)(طوسي،1/31؛ معرفت، 1/50 ) و ائمه اطهار(ع)(راسخان در علم) وعالمان و مفسران سختكوش و ژرف نگرى است كه با مجاهدت به معارف قرآن دست مىيابند و در هر عصرى به نياز مقدس بشر پاسخ مىگويند.
چنين كاركردى موجب شده است قرآن كريم براى هميشه محور امورى چون: تحقيق، تفسير و گزارش باقى بماند؛ چنانكه وجود دهها هزار كتاب كه قرآن را چون نگينى احاطه كردهاند، گواه اين مدعا است. اين تلاشها امروزه با ايجاد مراكز علمى، پژوهشى و تخصصى سامان يافتهتر شده و سالانه هزاران تحقيق، تأليف و پاياننامه با محوريت قرآن كريم نگاشته مىشود.
از يك سو پايان ناپذير بودن معارف قرآنى، ژرف و عميق بودن مفاهيم قرآن و داشتن بطون و لايههاى فهم متعدد، و از سوى ديگر، وجود هزاران تحقيق و تأليف و صدها تفسير كه هر يك با گرايش و روشى ويژه و مطابق نياز عصر خود نگاشته شدهاند، محققان را در استفاده از ذخاير بزرگ علمى - تفسيرى با مشكل جدى روبهرو مىكند.
طى قرون گذشته تلاشهاى ارزندهاى صورت گرفت تا مجموعههايى فراهم آيد كه اطلاعات قرآن را در اختيار محققان قرار دهد. معجمهاى الفاظ، اوّلين محصول اين احساس نياز بود و در ادامه، نرم افزارهايى قرار داشتند كه الفاظ قرآن را به گونهاى منظم و نظاممند در اختيار قرار مىدادند؛ اما آنچه مىتواند نياز مفسران و محققان را بهطور دقيق جوابگو باشد، معجمهايى است كه به محتواى قرآن ناظر باشد و به طور دقيقتر و جامعتر مفاهيم ومحتواى قرآن را در دسترس قرار دهد. «فهرست موضوعى قرآن» نگاشته آقايان بهاءالدين خرمشاهى و كامران فانى و «فروغ بى پايان» محصول تلاش آقاى معاديخواه را بايد از اين دست آثار دانست. اما محدوديت موضوعات ارائه شده در اين آثار، مشكل مهمى بود كه موجب مىشد محققان هميشه نتوانند براى هر موضوعى مطلبى در آن بيابند. از اينرو، جاى خالى كارى بس عظيمتر همواره احساس مىشد. سرانجام اين نياز با عرضه فرهنگ قرآن به گونهاى بايسته پاسخ داده شد و مجموعهاى ارائه گرديد كه تمام اطلاعات مورد نياز را به گونهاى علمى، فارسى و روان گردآورده است.
فرهنگ قرآن، مجموعهاى است كه تلاشهاى مهم مفسران را در جنبههايى چون: كلامى، فلسفى، فقهى، حقوقى، سياسى، اجتماعى، اخلاقى و تربيتى به گونهاى سامان يافته و علمى و در قالب اطلاعات و موضوعات قابل دسترسى آسان گزارش مىكند. هدف اين اثر، ارائه پاسخى عام و جامع به نياز مسلمانان و قرآن پژوهان است.
«بسيارى از مفسران سختكوش و ژرفانديش قرآن، هر يك از جايگاه گرايش و ذائقه خود به قرآن نگريستهاند. اين طبقه از دانشمندان اسلامى، هر چند در تبيين ابعاد و زواياى فرهنگ قرآن تلاش ارزشمند بسيار كردهاند، اما هرگز نتوانستهاند گستره معارف قرآن را به شكل جامع و فراگير پيش روىِ مسلمانان قرار دهند. در قرآن مجيد تعاليم وآموزههايى است كه همچنان باقى مانده و دست تحقيق و تأليف آنها را لمس نكرده است. اين نياز مقدس و اين راه دراز، بلند همّتانى را مىخواهد كه گرد هم آيند و با تلاشى تازه و با به كارگيرى ابزار مدرن راه نپيموده را هموار كنند و راه ورود به عرصههاى گوناگون فرهنگ قرآن را بگشايند....»(هاشمي رفسنجاني،/49)
اگر چه اين احساس نياز قبلاً نيز ايجاد شده و مجموعههايى ارائه گشته بود، اما حقيقت اين است كه توان پاسخگويى كامل به سيل نيازهاى عظيم و عميق محققان قرآنى در سطح حوزه و دانشگاه را نداشتند. از اينرو، ارائه اثرى جديد ضرورى مىنمود. محققان فرهنگ قرآن پاسخ به اين نياز را فقط از رهگذر همدلى گروه كاردان و قرآن شناسى كه فرصت لازم را داشته باشند، مىدانند.
اين كتاب تلاش دارد به عنوان معجمى از قرآن كريم كه جامع و آسانياب است، به شمار آيد و در كنار آن، مرجعى قابل اعتماد براى محققان باشد. يازده اصل در گزينش مدخلها رعايت شده كه از جمله آنها است:
1. قرآنى بودن مدخل و داشتن اطلاعات قرآنى در آنها لحاظ شده است.
2. در فارسى يا عربى بودن مدخل، به شناخته بودن آنها توجه شده است.
3. اقسامِ عنوان كلى - اگر اصطلاح باشد - جداگانه مدخل قرار گرفته است.
4. اَعلام مصرّح و غيرمصرح در قرآن مدخل قرار گرفتهاند (بر اساس روايات و كتب تفسير و اسباب نزول به آنها اشاره شده است).
گفتنى است كه در بحثهاى آتى به تفصيل درباره اصول و ضوابط برداشت از آيات، سخن خواهيم گفت.
روندى كه معمولاً در پاياننامهنويسى پيش روى محققان است، چنين است: 1.انتخاب موضوع تحقيق؛ 2.تنظيمطرح و ساختار تحقيق (فصلبندى)؛ 3.گردآورى اطلاعات؛ 4.استنباط و برداشت از مطالب.
از فرهنگ قرآن مىتوان انتظار داشت، محققان را در تمامى مراحل فوق يارى رساند. اينك چالشهاى عمدهاى را كه محققان در مسير پاياننامهنويسى با آن دست به گريبان هستند، بر مىشماريم و آنگاه به سراغ فرهنگ قرآن مىرويم تا امكان پاسخگويى آن به اين چالشها را تبيين كنيم.
موضوع مناسب، موضوعى است كه هم نياز محقق را رفع كند و هم مورد علاقه او باشد و در عين حال، از لحاظ قرآنى نيز اطلاعات لازم را داشته باشد. محقق براى اين كار ناچار است همواره در پى موضوعيابى باشد و چه بسا انتخاب موضوعى نامناسب يا نامرتبط، عامل عمده در ناكامى محقق و گاه سرخوردگى او در مسير تحقيق مىشود. 2 از اين رو، در كتابهاى روش تحقيق، بخشى به عنوان «منابع و مراجع براى انتخاب موضوع تحقيق» اختصاص مىيابد.(نادري،/45)
ترجيع بند ارزيابان در پاياننامهها، نداشتن منابع مطمئن است؛ به گونهاى كه گاه منابع اصلى كه محقق در پاياننامهاش استفاده كرده است، مهر غير مطمئن و بى اعتبار مىخورد و اساس تحقيق و نتايج آن نيز بى اعتبار مىشود. منبع و مرجع مطمئن هم در علوم انسانى و هم در علوم تجربى، اصلىترين ماده اوّليه و تكيهگاه محقق به شمار مىرود. ارائه نظامهاى آمارى و ارزيابى منابع، همه در اين راستا است و قصدى جز آزمودن ميزان اطمينان و ارزش منابع را ندارند. بنابراين، محقق همواره بايد اين دغدغه را داشته باشد كه اصول تحقيق خود را بر پايههاى استوار قرار دهد.
از سوى ديگر، محقق بايد در بخش تاريخچه پاياننامه خود به پيشينه تحقيق اشاره كند(همان) و به نوعى در مورد موضوع مورد نظر منابع را از نظر بگذراند. در اين بخش است كه اگر وى منابع غير مطمئن را گزارش دهد و به عنوان پيشينه تحقيق مطرح كند، هم از سوى ارزيابان مورد نقد قرار خواهد گرفت و هم ذهنيت خود محقق به دليل آشنايى با مطالب غير مطمئن دچار تزلزل خواهد شد. در حوزه قرآنى با وجود هزاران دلالت و نشانه، گاه محققان با مسكوت گذاشتن آن دلالتها و نشانهها موجب فراموشى و خروج موضوعات فراوانى از صحنه علمى و تحقيقى شدهاند و پاياننامهنويسان هم به همين دليل از توجه به آنها محروم ماندهاند.
اين چالش را بايد از دردسرهاى اصلى پاياننامهنويسان برشمرد. 3 گاه طراحى آنها چندين بار مورد خدشه قرار مىگيرد و حتى بعد از نوشتن پاياننامه، با اشكال ارزيابان به ساختار تحقيق، محقق با ناكامى روبهرو مىشود. دليل اصلى آن هم نداشتن پيوند عميق معرفتى با موضوع و درك غلط از موضوع تحقيق، ابعاد، زوايا، ابهامات، ظرايف و برداشتهاى آن است. بنابراين، محقق بايد بتواند با تسلط بر همه ابعاد موضوع، نظامى معقول و منطقى براى تحقيق خود فراهم آورد كه اوّلاً: جامع اطراف باشد و همه موضوعات مرتبط با موضوع اصلى را در برگيرد؛ ثانياً: مانع اغيار باشد و دچار زياده نويسى و حاشيه پردازى نشود؛ ثالثاً: در سايه تسلط بر ابعاد موضوع، نظم منطقى به ساختار بدهد.
براى پيگيرى يك موضوع تحقيقى، ابتدايىترين كار جستجوى موضوعى است. اما اين فقط آغاز راه است و دست كم در موضوعات قرآنى، بايد پژوهش محتوايى هم صورت گيرد؛ زيرا بيشتر مراجع علمى موجود توان ارائه موضوعات بر اساس الفاظ را دارند و حال آنكه هزاران اطلاعات گرانبها وجود دارد كه فقط به صورت مفهومى قابل دستيابىاند. مشكل عمده، زمانى بروز مىيابد كه تحقيق پاياننامه تمام مىشود و دانشجو هنگام ارزيابى اثر خود با حجم زيادى از اطلاعات محتوايى اساتيد روبهرو مىشود كه به بركت تسلط بر محتوا و مفاهيم قرآنى به آنها رسيدهاند و محقق از بيشتر آنها غافل بوده است. بنابراين، محقق بايد منابع خود را به دو گروه تقسيم كند: منابعى كه راهيابى واژهاى به موضوع را ممكن مىسازند و منابعى كه راهيابى محتوايى به موضوع را مقدور مىسازند. 4
هدف نهايى از پاياننامهنويسى تمرين براى ورود رسمى به عرصه تحقيقات و توليد علم است. از اينرو، در صورتى محقق مىتواند پاياننامه موفقى ارائه كند كه به علايق، نيازها و ضرورتهاى روز پاسخ بگويد و اين زمانى حاصل مىشود كه منابع مورد استفاده روزآمد و داراى آخرين دستاوردها و نگاههاى علمى هم باشند و محقق با استفاده از آنها، علم را پلهاى بالاتر ببرد. در غير اين صورت، حاصل تحقيق جز تكرار سخنان و دستاوردهاى گذشته نخواهد بود. اگرچه اين كار براى شروع و تمرين شايد بد نيست، اما مشكل، زمانى بروز مىكند كه نويسنده به همين وضع عادت مىكند و در آينده، تحقيقاتى فاقد جهتگيريهاى مورد نياز جامعه و فاقد كارايى لازم ارائه مىكند. يكى از اهداف طرح پيشينه تحقيق نيز توجه به همين نكته است كه محقق با يافتن آخرين نقطه توقف در تحقيقات علمى، آن را تداوم بخشد. پس بايد به منابعى مراجعه كند كه داراى آخرين دستاوردها باشد.(خاكي،/27)
گاه منابع مورد مراجعه چنان به بىنظمى، زيادهنويسى، خروج موضوعى از بحث، ابهامگويى و به كار بردن زبان نارسا گرفتارند كه محقق به زودى از مطالعه آن خسته مىشود و با هر بهانهاى شرّ آن منبع را از سر خود كم مىكند و به منابعى پناه مىبرد كه دسترسى به اطلاعات آن از لحاظ ساختارى و حتى شكلى آسانتر باشد و اطلاعات بيشتر را با زحمت كمتر در اختيارش بگذارد. در صورت نبود چنين منابعى است كه پاياننامه و تحقيق دچار كاستى و نقص مىشود، با اينكه نيروى فراوانى از محقق صرف شده است.
محققان و پاياننامهنويسان گاه غافل از وجود دهها واژه مشابه، به ارائه تحقيق مىپردازند. اين موضوع گاه معلولاصل غفلت از وجود واژههاى مشابه است و گاهى به دليل ناتوانى يا نداشتن فرصت كافى براى بازيابى واژههاى مشابه و گاهى نيز به ارائه مشاوره ناقص از سوى مشاوران مربوط مىباشد. 5
علاوه بر بحث روزآمدى منابع، برخى از تحقيقات و محققان در پى آن هستند كه محقق بعدى را با سختيها، ناكاميها و نيز افقهاى ناگشودهاى كه نياز به گشايش دارند، آشنا سازند. اين كار باعث رونق علمى و بازبودن عرصه تحقيق براى محققان است و موجب مىشود آنان انگيزه كافى براى پاياننامهنويسى با هدف گشودن افقى جديد داشته باشند؛ اما متأسفانه اين روند در اقليت است و اكثر منابع تحقيقى فاقد چنين نگرشىاند. 6
روند عادى در پاياننامهنويسى مراجعه به دهها كتاب و يا مقاله در هر بخش از موضوع تحقيق است. اگر چه اين كار بر غناى كار علمى مىافزايد، اما دليل عمده اين رويكرد نبود منابعى است كه مطالب تمام اين كتابها يا مقالات را يكجا گرد آورد و امكان نگاه جامع و كامل را به محقق در ضمن مطالعه حداقل منابع و صرف كمترين هزينه فراهم آورد. موضوع مذكور باعث مىشود پاياننامه نويسان فرصتهاى زيادى را صرف مطالعه كتابهايى كنند كه گاه درصد اندكى نوآورى دارند و قريب به اتفاق مطالب آنها مشابه و تكرارى است.
آنچه گفتيم مهمترين چالشهايى است كه محققان و پاياننامهنويسها به خصوص در حوزه قرآن كريم با آن روبهرو هستند. در فصل آتى نه ويژگى فرهنگ قرآن را برمىشماريم كه توان پاسخگويى به اين نيازها را دارند. بديهى است محققان براى پوشش دادن به ديگر نيازهاى خود بايد به منابع مورد نياز ديگر هم مراجعه كنند.
فرهنگ قرآن با توجه به توان پاسخگويى به چالشهاى عمده محققان در پاياننامههاى قرآنى، در صورت معرفى صحيح آن، خواهد توانست از لحاظ متعددى سير پاياننامه نويسى را با تكامل و سرعت روبهرو سازد. باز كردن افقهاى جديد در نظريه هاى قرآنى، دسترسى سريع تر و دقيق تر به اطلاعات قرآنى، افزايش حجم پايان نامهها وتحقيقاتى قرآنى به دليل كم هزينه بودن تحقيق در سايه وجود معجم بزرگ موضوعى و محتوايى، تنوع و تعدد يافتن موضوعات قرآنى پيشنهادى براى پايان نامهها، تنها بخشى از تأثير مذكور است كه در ادامه به آنها مىپردازيم.
اولين گام براى نوشتن پاياننامه در حوزه علوم و معارف قرآن، موضوعيابى قرآنى است. مراكز و دانشگاهها و نيز قرآن پژوهان همواره با كمبود موضوعات قابل پژوهش روبهرو هستند. فرهنگ قرآن گستردهترين مرجع موضوعيابى و كليد راهيابى جامع به موضوعات قرآنى است كه با ارائه دهها هزار موضوع و مدخل قرآنى دست محققان و مراكز علمى را در انتخاب موضوع تحقيق باز كرده است. گستردگى مدخلهاى فرهنگ قرآن مديون استفاده از اين منابع است: 1. برنامه نرم افزارى تبيان؛ 2.كارهاى انجام شده در تفسير راهنما؛ 3.مراجعه به اصطلاحنامههاى قرآنى؛ 4.مراجعه به تفاسير معتبر شيعه و سنى؛ 5.كتابهاى شأن نزول؛ 6.اَعلام قرآن؛ 7.علوم قرآن.
محققان اين كتاب براى يافتن معادلهاى قرآنى موضوعات به منابعى همچون: مفردات راغب، لسان العرب، التحقيق و فرهنگنامهها مراجعه كردهاند. روشن است كه محقق و نويسنده پاياننامه بعد از موضوعيابى، مىتواند به تفاسير معتبر فريقين در ذيل هر آيه مراجعه و به تفصيل درباره آن به تحقيق بپردازد. بنابراين، فرهنگ قرآن نه تنها مرجع موضوعيابى براى پاياننامهها است؛ بلكه امكان مراجعه هدفمند و راحت به تفاسير را هم فراهم مىآورد و مرجعى براى منبعيابى نيز خواهد بود، به خصوص در مواردى كه برداشتهاى احتمالى ذكر مىشود، منابع هم معرفى مىگردند.
روش كار در فرهنگ قرآن به گونهاى است كه محققان در موضوع سازى و مدخلگزينى دچار تفسير به رأى نشدهاند و در سايه معيارهاى علمى و دقيق عناوين و موضوعات مدخلها با مطالب ذيل آن سازگار است.
محققان براى وصول به اين هدف، اصول و ضوابط يازدهگانهاى را طراحى و بر اساس آن حركت كردهاند. اين اصول عبارتاند از:
1. در برداشت از آيات، چينش و نظم كنونى آيات در بسيارى از موارد مورد توجه بوده است؛ چنانكه برخى روايات نظم فعلى آيات را توقيفى مىداند. (سيوطي،1/153-126)
2. در برداشتها از روايات تفسيرى نيز استفاده شده است. مشروط بر اينكه با مبانى شناخته شده دينى سازگار باشد؛
3. از روايات شأن نزول هم با شرايطى استفاده شده است.
4. ظاهر كلمات قرآن بر اساس فهم عرف داراى حجيّت دانسته شده است.
5. از همه ابعاد كاربرد زبان عربى سود برده شده است؛ قابليتهايى كه بر اساس قواعد نحو و اصول بلاغت در ادبيات عرب وجود دارد، مانند: ذكر جملههاى معترضه، كاربرد متفاوت حروف عطف، استثناى مفرّغ، حذف مفعول و...، ترقى و اعراض از مفهومى به مفهوم ديگر، التفات، تغليب، صنعت قلب، آوردن ماضى در جاى مضارع و عكس، كنايه، مجاز، استعاره، تمثيل و تشبيه، استخدام، اشاره و تلميح.
6.توجه به سياق.
7.مفاهيم قابل استفاده.
8.توجه به تقرير قرآن.
نتيجه چنين توجهى در حوزه فرهنگ قرآنى، موجب شده است فرهنگ قرآن به عنوان مرجع قابل اعتمادى براى محققان درآيد و ارزش و اعتبار اطلاعات آنان را تأييد كند. بنابراين، از اين جهت نيز فرهنگ قرآن خواهد توانست نقش گستردهاى در معتبر بودن منابع اطلاعاتى پاياننامههاى قرآنى ايفا كند و موجب صحت بيشتر نتيجهگيريها ودستاوردهاى علمى پاياننامهها باشد.
از جمله چالشهاى پاياننامهنويسى نگارش طرح پاياننامه، تدوين فصول و چينش بخشهاى آن است. عموم محققان فرصت زيادى را به اين بخش اختصاص مىدهند تا اتقان كار آنان در مرحله ساختار بيشتر شود و البته اين امر خود در گرو مطالعات به نسبت گسترده در مورد موضوع تحقيق است تا محقق بتواند بر زواياى اصلى بحث مسلط شود و گرههاى ناگشوده را بشناسد، ابهامها را دريابد، انحرافات را تشخيص دهد و آنگاه براى هر يك فصل مناسبى اختصاص دهد.
فرهنگ قرآن از اين حيث نيز كمك شايانى به محققان مىكند؛ زيرا محققان آن با دقت نظر فراوان و صرف وقت زياد ريزترين عنوانهاى هر موضوع را كاويدهاند و زواياى پيدا و پنهان هر واژه و عنوانى را به طور كامل جستجوكردهاند. محقق با نگاهى دقيق به مدخلها مىتواند به راحتى پاياننامه خود را طراحى كند و عناوين لازم و كافى براى فصول و بخشهاى خود بيابد.
آثار استبداد: اذيت، استثمار، استضعاف، ايجاد ترس، ايجاد نظم طبقاتى، تهمت، حبس بىگناهان، ختم قلب، خفقان، سلب آزادى، شكست، شكنجه، ظلم، قتل، مانع ايمان
استبدادگران: پيروزى بر استبدادگران، عوامل پيروزى بر استبدادگران: استمداد از خدا، تقوا، توكل، صبر.
شكست استبدادگران، كيفر استبدادگران، مبارزه با استبداد گران، ترك مبارزه با استبدادگران
مصاديق استبدادگران: اشراف قوم شعيب، اصحاب قريه، حاكمان بيتالمقدس، حاكمان عصر اصحاب اخدود، حاكمان عصر اصحاب كهف، حاكمان مصر، فرعون، فرعونيان، قوم ثمود، قوم عاد، قوم نوح، كافران امتها
زمينههاى استبداد: استكبار، افساد، قدرت، كفر.
البته روشن است كه محققان فرهنگ قرآن به دلايلى از جمله آسانياب بودن موضوعات، روش الفبايى را در كل كتاب جارى كردهاند. از اينرو، محققان بايد خود به موضوعات و فصول ترتيب منطقى دهند؛ براى مثال، در طرح فوق نظم منطقى چنين خواهد بود:
1. معناى استبداد (با الهام از بخش آغازين مدخل، نويسنده بايد به شرح و بسط آن بپردازد.)
2. زمينهها
3. مصاديق
4. آثار استبداد
بيشتر مجموعههاى موجود بر اساس الفاظ قرآن طراحى شدهاند و فقط آن بخش از اطلاعات قرآنى را كه بر مبناى الفاظ قابل بازيابى است، در اختيار محقق قرار مىدهند. اين مشكل در نرمافزارها هم وجود دارد و مشكلى تقريباً فراگير براى محققان در پاياننامهنويسى و ديگر نگارندگان قرآنى است. صدها موضوع وجود دارد كه با ظاهر و لفظ نمىتوان به آنها دست يافت؛ اما مراجعه به محتواى قرآن نشان از وجود آنها مىدهد. در مواردى هم كه لفظ در قرآن هست، باز مراجعه به محتوا تحقيق را كاملتر مىكند و بدون آن دامنه تحقيق، ناقص و نتيجه و نظر نهايى فاقد استحكام لازم خواهد بود. فرهنگ قرآن تا حد زيادى اين مشكل را حل و موضوعات را به طور محتوايى كاوش كرده است؛ براى مثال، به چند نمونه توجه مىكنيم كه عنوان و نمايه ذكر شده در لفظ آيه وجود ندارد:
156.«افترا بستن به نوح» و نفى نبوت وى از سوى اشراف خويش
« وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ ... فَقَالَ الْمَلأ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ» (مؤمنون/23و 24) (هاشمي رفسنجاني،4/106)
«و ما نوح را بسوي قومش فرستاديم.....جمعيت اشرافي(و مغرور)از قوم نوح كه كافر شده بودند گفتند:«اين مرد جز بشري همچون ما نيست، كه مي خواهد بر شما برتري جويد!»
103. اهميت تلاش براى كسب آزادى سياسى
« أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا...»(بقره/246)
«آيا مشاهده نكردي جمعي از بني اسرائيل را بعد از موسي، كه به پيامبر خود گفتند: « زمامدار ( و فرماندهي) براي ما انتخاب كن! تا ( زير فرمان او) در راه خدا پيكار كنيم. پيامبر آنها گفت: « شايد اگر دستور پيكار به شما داده شود، (سرپيچي كنيد و ) در راه خدا، جهاد و پيكار نكنيد!» گفتند: ر چگونه ممكن است در راه خدا پيكار نكنيم، در حالي كه از خانه ها و فرزندانمان رانده شده ايم،...»
توجه به علايق، نيازها و ضرورتهاى روز در تفسير كه جهتگيرى عصرى يا اتجاهات تفسيرى ناميده مىشود، موجب كاربردىتر شدن تفسير و استفاده عملى از معارف قرآنى مىشود. به كار بستن همين روند در فرهنگ قرآن موجب خواهد شد پاياننامههايى كه به عنوان منبع از آن استفاده مىكنند، در صحنه جامعه استفاده عملى داشته باشند. مدخلهاى اين كتاب و نمايههاى آن به خوبى گوياى جهتگيرى نويسندگان به سوى مسائل و موضوعات زمان ما است.
مدخلها، عناوين و نمايههايى چون: استكبار، اشاعه فحشا، تحريف دين، آخر الزمان، دنيا و آخرت، علاقهمندان به فحشا در آخرت، آزادى (آزادانديشى، آزادى اجتماعى، آزادى اقتصادى، آزادى اقليتها، آزادى انتخاب دين، آزادى تحقيق، آزادى جنسى، آزادى رأى، آزادى زنان، آزادى مطلق، آزادى ممنوع، امتحان با آزادى، حكومت و آزادى و...) اعتدال اجتماعى، اعدام محارب، حكومت و اقتصاد، مديريت اقتصادى، علم اقتصاد، مشكلات اقتصادى، اكثريت (اكثريت مردم، مسلمانان، ناآگاهى اكثريت و...) امامت (مرجعيت علمى امامان، امامت علىعليه السلام، منشأ امامت و...) كه هر كدام گوياى نيازى از نيازهاى سياسى، اعتقادى، علمى، فرهنگى و اجتماعى است و محققان فرهنگ قرآن با مدخل و نمايه كردن هر يك كوشيدهاند به معارف قرآنى در آن زمينه دست يابند و آنها را در اختيار محققان قرار دهند.
در فرهنگ قرآن براى سهولت دستيابى به اطلاعات، نظام ارجاع مناسبى به كار رفته است. تنظيم الفبايى نمايهها و فرعيها، از جمله روشهاى آسانسازى وصول به موضوعات است. گرچه تنظيم منطقى كار را زيباتر مىكرد، اما اين كار هميشه ممكن نيست و از طرفى دستيابى به اطلاعات آن هم نيازمند پيشينه علمى نسبت به آن موضوع است؛ ولى در نظام الفبايى اين مشكلات وجود ندارد و هر كسى با هر سطحى از معلومات مىتواند به موضوع مورد نظرخود برسد. بنابراين، محقق بعد از مراجعه و يافتن موضوع و زير موضوعات، مىتواند بعد از مطالعه و تعمق براساس نظام منطقى دست به چينش بزند.
نكته مهمتر اينكه موضوعات فرهنگ قرآن به دقت داراى ساختار هستند. براى اين كار تمام موارد موجود درقرآن ملاحظه و چينش شده است. آنگاه براى جلوگيرى از ايجاد عنوانها و نمايههاى غيراستاندارد و گمراهكننده، هر موضوع و عنوان ارزيابى محتوايى و شكلى شده است و نمايهها با هم هماهنگ شدهاند.
براى دستيابى به حداكثر آيات در موضوعات اصلى و ارجاعى و مرتبطات نيز علاوه بر تفسير راهنما منابع ديگرى هم ملاحظه شدهاند، مانند:
- المعجم المفهرس لالفاظ القرآن، محمد فؤاد عبدالباقى
- المعجم المفهرس لمعانى القرآن العظيم، محمد سام رشدى
- تصنيف آيات القرآن الكريم، محمد محمود اسماعيلى
- تفصيل الآيات القرآن الكريم، ژول لابوم
- فروغ بى پايان، عبدالمجيد معاديخواه
- نرمافزارهاى رايانهاى: صراط، تبيان، نور الأنوار 2 و...
همچنين بسيارى از تفاسير مانند الميزان در بخشهاى موضوعى، آيات مرتبط را جمعآورى كرده كه مورد استفاده قرار گرفته است.
گفتنى است نمونههاى فراوانى از مدخلها را مىتوان ملاحظه كرد كه هم امكان دسترسى آسان به آنها وجود دارد و هم دستيابى حداكثرى به اطلاعات قرآنى آن فراهم مىباشد، مانند مدخل امامت.(هاشمي رفسنجاني، 1/218)
از جمله مشكلات محققان در پاياننامهنويسى، يافتن واژههاى معادل و مرتبط با واژه اصلى و موضوع تحقيق است؛ زيرا عدم تتبع در اين زمينه موجب فراموش شدن بخش مهمى از اطلاعات قرآنى و ناقص ماندن طرح تحقيق خواهد شد. توضيحات آغازين فرهنگ قرآن درباره هر موضوع، تا حدى واژههاى مرتبط را معرفى مىكند و محقق مىتواند علاوه بر استفاده از اين واژههاى معادل، در بخش روايات نيز با بهرهگيرى از آنها بر غناى تحقيق خود بيفزايد.
محققان فرهنگ قرآن براى يافتن معادلهاى قرآنى موضوعات به منابعى چون: المفردات راغب، لسان العرب، التحقيق، فرهنگنامهها، و اصطلاحنامهها مراجعه نموده و كار را براى محققان آسان كردهاند؛ براى نمونه، درتوضيح مدخل آزادى مىخوانيم:
«آزادى در لغت به معناى حرّيت، اختيار، خلاف بندگى، عمل و ترك عمل و قدرت انتخاب است و در اصطلاح به معناى مصون ماندن از اراده مستبدانه است و در حقوق انسان از قبيل: آزادانديشى، انتخاب عقيده، اظهار نظر و حق انتخاب نظاماجتماعىِ دلخواه، تجلى مىيابد. گفتنى است كه آزادى مورد نظر در اين مدخل از مقولههاى روانشناختى عرفانى و فلسفى نيست. در اين مدخل از واژههاى «جدال»، «خلوا سبيلهم»، «شورى»، «نجات»، «واجتنبوا الطاغوت» و... استفاده شدهاست.»(همان،/261)
فرهنگ قرآن در برابر آيات دو گونه عمل مىكند؛ اول اينكه آيات را صريحاً ذيل مدخلها و نمايهها مىآورد. دوم آنكه آيات را به گونه احتمالى مطرح مىكند.
اين روش باعث مىشود علاوه بر اطلاعات قطعى قرآنى، مطالب احتمالى هم از دست نرود و محقق بتواند با دقت در آنها امكان اظهار نظر داشته باشد و افقهاى جديدى در عرصه تحقيق و نظارت قرآنى گشوده شود؛ موضوعى كه تحقيقات و پاياننامههاى قرآنى بر اساس آن به اجرا در مىآيند. محققان فرهنگ قرآن در دوازده مورد برخورد دوم را داشتهاند و در پاورقى به توضيح دليل خود براى گزينش يك احتمال و ترجيح آن بر احتمالات ديگر پرداختهاند. اين احتمالات عبارتاند از:
1. لغات مشكل، مبهم، غريب، مشترك لفظى، استعاره و معناى غير رايج
2. عبارتهاى مشكل
3. اماكن و اعلام مشتبه
4. برداشتهاي مبتنى بر تقدير و حذف
5. برداشتهاى مبتنى بر سياق و تناسب آيات با بيان كيفيت نسبت
6. برداشتهاى مبتنى بر بازگشت ضمير به يكى از چند مرجع
7. برداشتهاى مبتنى بر يكى از احتمالات معنايى
8. برداشتهاى مبتنى بر كنايه، مجاز، استعاره و...
9. برداشتهاى انتزاعى و استفاده پيامى از آيات
10. برداشتهاى مبتنى بر روايات، شأن نزول و...
11. موارد شبهه انگيز كه با آيات ديگر مشابهت دارد و فقط از برخى برداشت مىشود
12. موارد احتمال نسخ.
براى مثال، در مدخل «امر به معروف» و در نمايه «احكام امر به معروف» (همان،4/104) دو عنوان پشت سر هم چنين آمده است:
25. امر به معروف از واجبات كفايى بر امت اسلام
«وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ...»(آل عمران/104) 7
« بايد از ميان شما، جمعي دعوت به نيكي، و امر به معروف ...»
26. امر به معروف از واجبات عينى و همگانى بر امت اسلام:
« وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ...»(آل عمران/104) 8
اعدام در شريعت موسى
11. صدور حكم اعدام گوساله پرستان بنىاسرائيل از سوى موسى (ع)
« وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ...»(بقره/54) 9
« و زماني را كه موسي به قوم خود گفت: « اي قوم من! شما با انتخاب گوساله ( براي پرستش) به خود ستم كرديد! پس توبه كنيد؛ و به سوي خالق خود باز گرديد! و خود را [= يكديگر را] به قتل نرسانيد!...»
روشهاى مختلفى براى تفسير معتبر قرآن وجود دارد كه تفسير قرآن به قرآن، روايى، اجتهادى و كامل از آن جملهاند. گرايشهاى مختلفى هم وجود دارد مانند: فقهى، عرفانى، اجتماعى، اخلاقى، تاريخى.(رك: علوي مهر) در فرهنگ قرآن، به دليل مراجعه گسترده به منابع، تمام روشها و گرايشها به گونهاى گرد هم آمدهاند و موضوعاتى را ارائه كردهاند كه حاصل آن نگرش جامع به آيات قرآنى است و جمع يكجاى آن ممكن نبود. به همين جهت، محقق براى دستيابى به آن بايد كتب تفسيرى متنوعى را با گرايشها و روشهاى مختلف مطالعه مىكرد. البته اين بهرهگيرى از گرايشهاى مختلف به جهت هدف اصلى فرهنگ قرآن، يعنى اطلاع رسانى است.
به بيان ديگر، فرهنگ قرآن اگر چه يك فرهنگ با دهها هزار عنوان خواهد بود، اما از سويى بايد به عنوان يك تفسير جامع به آن نگاه كرد؛ با اين تفاوت كه در تفاسير جامع، مفسر به بيان تفسير در ذيل آيات مىپردازد؛ اما درفرهنگ قرآن محققان محتواى تفسير جامع را در قالب مدخلها و نمايهها جا دادهاند و جويندگان معارف با هر سطح و گرايش مىتوانند بر ساحل آن بنشينند و جرعه نوش فرهنگ قرآنى باشند.
براى نمونه، گرايش سياسى را مىتوان در مدخل آزادى(هاشمي رفسنجاني،/ 261)، گرايش فقهى را در مدخل آب(همان،/61)، گرايش اجتماعى را در امنيت(همان،/375)، گرايش روايى را در احكام آميزش(همان،/403) و گرايش ادبى را در صفحات متعددى (همان،/281، 372، 402 و... ) مشاهده نمود.
1. حافظ نيا، محمد رضا؛ مقدمهاى بر روش تحقيق در علوم انسانى، انتشارات سمت.
2. خاكى، غلامرضا؛ روش تحقيق با رويكردى به پاياننامه نويسى، انتشارات بازتاب.
3. دلاور، على؛ روشهاى تحقيق در علوم تربيتى و روان شناسى، دانشگاه پيام نور.
4. ربانى، هادى؛ پژوهش روشمند، اول، كتاب باز،1377ش.
5. رياحى، غلامحسين؛ آشنايى با اصول و روش تحقيق، اول، نشر اشراقية، 1370ش.
6. سيوطي، جلال الدين؛ الاتقان فى علوم القرآن ،تعليقه دکتر محمد مصطفي ديب البغا، الطبعة الثالثة، دار ابن کثير، دمشق، 1416 ﻫ
7. طبرسي، فضل بن الحسن؛ مجمع البيان، الطبعة الاولي، دار المعرفة، بيروت، 1406هـ.
8. طوسي، محمد بن الحسن؛ التبيان في تفسير القرآن، دار احياء التراث العربي، بيروت.
9. علوى مهر، حسين؛ روشها و گرايشهاى تفسيرى،اول، اسوه، 1381ش.
10. فرجاد، محمد على؛ مقدمهاى بر روش تحقيق در علوم تربيتى، انتشارات الهام
11. كليني، محمد بن يعقوب؛ اصول كافى، تعليقه محمد جعفر شمس الدين، دار التعارف للمطبوعات، بيروت، 1411 ﻫ.
12. معرفت، محمد هادي؛التفسير و المفسرون، اول، التمهيد، قم، 137 ش
13. نادرى، عزت الله و سيف نراقى، مريم؛ روشهاى تحقيق در علوم انسانى با تأکيد بر علوم تربيتي ، مهارت،1363ش.
14. هاشمي رفسنجاني، اكبر و محققان مركز فرهنگ معارف قرآن؛ فرهنگ قرآن، چاپ دوم، بوستان كتاب، قم، 1383ش.
1. ر.ك: مقدمهاى بر روش تحقيق در علوم انسانى، دكتر محمد رضا حافظ نيا، انتشارات سمت؛ مقدمهاى بر روش تحقيق در علوم تربيتى، ترجمه محمد علىفرجاد، انتشارات الهام؛ روشهاى تحقيق در علوم تربيتى و روانشناسى، على دلاور، دانشگاه پيام نور.
2. با درك اين واقعيت مهم، در كتب مربوط به روش تحقيق و پاياننامهنويسى راهها و معيارهايى براى انتخاب موضوع پاياننامه مطرح مىشود، مانند مورد علاقه بودن، در حد توان بودن، نيازمندى جامعه، يافتن استاد راهنماى شايسته در آن مورد...) خاكى، / 9 ؛ ربانى، / 31 - 24 ؛ نادرى و نراقى، / 57 - 45)
3. بر اين اساس، محققان ساختارهاى متنوعى را براى طراحى دقيق پيشنهاد مىكنند.(نادري ، 62 - 27 ؛ رياحى، / 43 - 37)
4. محققان برخى از راههاى محتوايى را چنين پيشنهاد مىكنند: استفاده از تجارب ديگران و يا متون مربوط به موضوع.(نادري،/50) روشن است كه متون مربوط هم گاه همه محتواى مورد نظر را در بر ندارند و محقق به طور كامل نمىتواند جستجوى خود را پايان يافته تلقى كند؛ بلكه بايد در پى كتب ديگر باشد وخود با در كنار هم نهادن آنها به مجموعه كامل از اطلاعات محتوايى دست يابد.
5. براى همين، در بخش كليات از محقق خواسته مىشود كه كليد واژههاى مستقيم و مرتبط را جستجو و ثبت كند.
6. وجود عنوان «پيشنهاد» در خاتمه تحقيقات و پاياننامهها با همين هدف طراحى شده است.
7. طبق نظر بيشتر مفسران «من» در «منكم» تبعيضيّه است(طبرسي،1-2/806) و روايتى از امام صادق (ع) آن را تأييد مىكند(كليني، 5/ 59 ،ح 16).
8. برخي مفسران«من» در «منكم» را بيانيه دانسته و وجوب عيني را از آيه فهميده اند.(طبرسي،1-2/806)
9. در اينكه مقصود از «اقتلوا انفسكم» چيست؟ چند احتمال وجود دارد. از جمله آنها اين است كه همديگر را بكشيد؛ به اين معنا كه پاكان گناهكاران را بكشند.(طبرسي،1-2/238) در اين صورت، فرمان قتل، نوعى اعدام خواهد بود.